شاپیگان

وبلاگ رسمی دکتر پوریا اسمعیلی

شاپیگان

وبلاگ رسمی دکتر پوریا اسمعیلی

بایگانی
پیوندها

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰۱
مرداد ۹۵

 

اوتوفون بیسمارک که امروزه به حق او را معمار یکپارچگی کشور آلمان و رهبر مناسبات دیپلماتیک اروپا در اواخر قرن نوزدهم می دانند، فردی محبوب میان آلمانی‌هاست. او را پدر ملت ژرمن نیز خوانده اند و به افتخار وی  میادین و مکان‌های فراوانی در گوشه و کنار آلمان بنا کرده اند. حتی یکی از بزرگترین رزم‌ ناوهای آلمانی در جنگ جهانی دوم، بیسمارک نامیده شد.

او نخستین صدراعظم امپراتوری آلمان (۱۸۷۱-۱۹۱۸) بود که در میانه سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۹۰ طی سلطنت سه پادشاه این کشور به وزارت خویش ادامه داد. مهارتهای دیپلماتیک او موجب شد که توازن قدرت در اروپا پس از چندین دهه آشوب و ناآرامی، دوباره برقرار گردد و صلح و امنیت در این قاره به مدت چهل سال دوام بیاورد.

اوتوفون بیسمارک در ۱ آوریل ۱۸۱۵ درست دو ماه و نیم پیش از شکست ناپلئون در واترلو متولد شد. پدر او فردیناند از اشراف‌زادگان قدیمی پروس بود. او در دانشگاه گوتینگن هانوفر، در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد و در سال ۱۸۳۷ مدرک فارغ‌التحصیلی خود را اخذ کرد.

او در جریان انقلاب ۱۸۴۸ در پروس، جانب طرفداران سلطنت را گرفت و به همین دلیل موفق شد یکسال بعد به مجلس عوام راه یابد. بیسمارک در سال ۱۸۵۱ از سوی شاه پروس  فردریک ویلهلم چهارم به عنوان بازرس سلطنتی در منطقه فرانکفورت منصوب گردید.

او در ماه مه ۱۸۵۹ به عنوان سفیر پروس به سن پترزبورگ روسیه اعزام شد. او سه سال بعد، سفیر پروس در فرانسه گردید. اگرچه به زودی در سپتامبر همان سال وی به برلین احضار شد و از سوی امپراتور ویلهلم اول به مقام نخست وزیری و وزارت امور خارجه رسید.

 

اتحاد ایالات آلمانی

سیاست‌های توسعه‌ طلبانه‌ی بیسمارک یکی از مهم ترین عوامل وحدت آلمان بود. او با سرعتی شگفت آور طی هفت سال (۱۸۶۴-۱۸۷۱) موفق شد چهل میلیون آلمانی را تحت لوای پادشاهی پروس متحد کند. اتفاقی که در تاریخ این کشور سابقه نداشت.

نخستین قدم برای نیل به این هدف در ۱۸۶۵ برداشته شد. ارتش پروس در عملیاتی برق‌آسا، ایالت آلمانی‌زبان شلسویگ - هولشتاین را، که در کنترل دانمارک بود تسخیر کرد.

پس از پیروزی بر امپراتوری اتریش در نبردهای معروف به جنگ هفت هفته‌ای ایالات شمالی و مرکزی آلمان تحت عنوان کنفدراسیون آلمان شمالی با پروس متحد شدند.

سپس در ۱۸۷۰ آخرین مرحله‌ی یکپارچگی آلمان با زیرکی بیسمارک انجام شد. ارتش مجهز پروس که از وجود فرماندهان با تجربه‌ای بهره‌مند بود، فرانسویان را در هم شکست. ایالات جنوبی آلمان که تحت نفوذ اتریش قرار داشتند، به سرعت مبهوت این پیروزی شگفت‌آور شدند؛ لذا، رسماً اعلام کردند که حاضرند به امپراتوری تازه‌ تاسیس آلمان بپیوندند.

این گونه بود که صدراعظم آهنین تنها طی هفت سال موفق شد با شکست دادن دو امپراتوری قدرتمند اروپا، شالوده‌ی دولت ملتی جدیدی را بنا نهد که تا چهار دهه بعد یکی از قطب‌های سیاست و اقتصاد جهانی محسوب می شد.

 

صدراعظم خستگی‌ناپذیر

بیسمارک ماموریت وحدت کشورش را به اتمام رساند اما این اتفاق به باور او تنها آغاز کار بود. بیسمارک برای جلوگیری از جنگی تلافی جویانه توسط فرانسویان، تصمیم گرفت که این کشور را منزوی کند. قدرت و نفوذ صدراعظم آهنین به او این امکان را داد که در سال ۱۸۷۳ پیمانی موسوم به اتحاد مثلث را پدید بیاورد. دو کشور قدرتمند اروپای شرقی روسیه تزاری و امپراتوری اتریش توافق کردند که علیه فرانسه با یکدیگر متحد شوند.

نکته مهم در اینجاست که چگونه امپراتور اتریش حاضر شد پس از شکست خفت بار مقابل آلمانی‌ها، با بیسمارک دست دوستی دهد ؟

هنگامی که در سال ۱۸۶۶ نیروهای نظامی اتریش در کم تر از دو ماه مغلوب پروس شدند، امپراتور فرانتس جوزف فرمانروای اتریش و مجارستان پذیرفت که مذاکرات صلح میان طرفین آغاز شود.

امپراتور ویلهلم اول اصرار داشت که باید از این فرصت مناسب استفاده کرده و به سوی وین پیشروی کنند اما بیسمارک به خوبی متوجه این مسئله شده بود که اگر اتریش - مجارستان نیز به دشمن و رقیب جدی پروس تبدیل شود، امپراتوری نوپای آلمان در آینده هیچ گونه متحدی در اروپا نخواهد داشت؛ لذا، امپراتور ویلهلم را راضی کرد که در مذاکرات پیش‌رو نسبت به اتریش کمی ملایمت و نرمش نشان دهد.

اتریش- مجارستان نیز در این مذاکرات فقط منطقه ونسی در شمال ایتالیا را از دست داد که آن را به پادشاهی ایتالیا واگذار کرد. این نرمش بیسمارک موجب شد که بعدها اتریش - مجارستان از پیشنهاد آلمانی‌ها استقبال نماید.

امپراتوری روسیه به جهت خصومت با اتریش، از پیمان اتحاد مثلث خارج شد (۱۸۷۹) و سپس پادشاهی ایتالیا جای آن را گرفت. اتحاد سه گانه‌ی آلمان، اتریش - مجارستان و ایتالیا دولت فرانسه را به مدت دو دهه‌ی آینده در عرصه سیاسی اروپا منزوی کرد.

بریتانیا هم یکی از متحدان اصلی بیسمارک بود. صدراعظم آلمان با موفقیت توازن قدرت را در منطقه برقرار ساخت.

پایان کار بیسمارک

در سال ۱۸۸۸ امپراتور ویلهلم اول در۹۰ سالگی درگذشت. سلطنت جانشین وی  فردریک سوم نیز چندان به درازا نکشید. با مرگ زود هنگام او پس از سه ماه حکومت، شاهزاده ویلهلم دوم به عنوان امپراتور آلمان تاجگذاری کرد.

ویلهلم برخلاف پدر و پدربزرگش، اهل تعامل با بیسمارک نبود. ویلهلم جوان قصد داشت به تنهایی زمام امور را در دست داشته باشد؛ بنابراین، در ۱۸ مارس۱۸۹۰ بیسمارک را به بهانه‌ی کهولت سن کنار گذاشت (لازم به ذکر است که بیسمارک در آن زمان ۷۵ سال داشت).

صدراعظم سابق سالهای آخر عمر خود را به نوشتن خاطراتش سپری کرد و سرانجام در ۳۰ ژوئیه ۱۸۹۸ در ۸۳ سالگی بدرود حیات گفت.

 

سخنانی از بیسمارک

اگر می خواهی دنیا را به سخره بگیری، حقیقت را بگو.”

من ترجیح می دهم از تجارب دیگران استفاده کنم.”

سیاست یعنی هنر پیش‌بینی بهترین اتفاق در آینده.”

کسی که به چشمان وحشت‌زده‌ی سربازی مرده در میدان نبرد نگاه کند، عجولانه درباره‌ی جنگ تصمیم نمی‌گیرد.”

 

منبع:

تاریخ اروپا  از رنسانس تا پایان جنگ جهانی دوم، تالیف عباسقلی غفاری فرد.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۸
Pourya Esmaeili